۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۲۰:۴۱
کد خبر: ۵۶۴۰۴۵
نمایشگاه کتاب؛

یادداشت | معیار بروز و ظهور فرهنگی جامعه

یک نمایشگاه کتاب باید با کتاب‌هایی که درونش دارد محفل و محملی باشد برای مسحورِ مخاطبان و مجذوبِ ذهن ها و فکرهای توده به سمتِ خواندن و تجربه های ناب و تازه ای که از پسِ کلمه‌ها و حروف و تصاویری که از لای کاغذ بیرون می آید.
نمایشگاه کتاب تهران

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، می‌توان در همین ابتدا با بیل و چکش به جانِ این فستیوالِ بین المللی افتاد و از اغذیه فروشی های فری کثیف تا باجه های سیم کارت های رایتل و ایرانسل ش را به خاک و خون کشید. یا حتی از جاده طولانی و خسته کننده رسیدن به غرفه ها شروع کرد و با گرما و هوای دم کرده سالن ها به پایانش برد. یک شروع تلخ. یک پایان تراژیک. حتی تر می‌شود شهرزادوار با بی رحمی از طراحی رنگ و رو رفته ساختارِ عمده غرفه ها و بی نظمیِ منتشرِ برنامه ها و سالن ها گفت تا بویِ نایی که با سیب زمینی سرخ کرده مخلوط شده. یا اصلا با عصبانیت از این تغییرِ بی معنیِ هرساله مکان جشنواره بپرسیم که واقعا دردتان چیست؟

ولی جای همه این غرغرهای کلیشه ایِ مکرر که عینِ زخمِ چرکینی بر سینهِ نه این نمایشگاه که بیشتر برنامه هایی - که یک سرش به نهادهای بالادستی میرسد -  نشسته؛ سعی می‌کنیم به چیزهای دیگری نظر کنیم. اصلا نمایشگاه را نه به شکلِ کلاسیک و در قیاس با نمایشگاه های کتاب معتبرِ دنیا مثل فرانکفورت و توکیو و لندن یا حتی همین بغل، نمایشگاه کتاب ابوظبی؛ که به مثابه یک جشنِ ملیِ فرهنگی نگاه کرد. یک گردهمایی همگانی که از نشرهای معتبر و بالانشین در آن هستند تا انتشاراتی های تازه تاسیسِ و نوپا. بی فخر و برتری. یک مهمانی خودمانی که یک سال همه خود را برایش آماده می‌کنند. از جیگرکی نبشِ سه راه افسریه تا تاکسی موتوری هایی که جلویِ ورودی های مصلی، پی مسافر چشم گز می‌کنند. نمایشگاه کتاب بیش از هر پدیده دیگری دربردارنده بروز و ظهورِ فرهنگیِ جامعه است.

نمایشی از شِکوِه و شُکوهِ توده از بطن و درونِ جهانِ زیستِ ایرانِ امروز. نمایشگاه به راحتی می‌تواند موضوع و سوژه تحقیق و پژوهشی جامعه شناسانه باشد که از پسش خیلی چیزها بیرون میزند. از شلوغی و سر و صدای ناشرانِ نان به نرخِ روز خورِ دانشگاهی بگیر تا ناشرینِ – بخوانید تاجرین – کتب فال قهوه و چای، جن گیری، تعبیرِ خواب و علومِ آشنا و غریبه. (ر.ک میزانِ استقبال از کتاب های تعبیر خوابِ ابنِ سیرین و سینوهه و ارابه خدایان). از معترضان و مال باختگان موسساتِ ورشکسته که از همه جا ناامید به ویترینِ سالن های نمایشگاه کتاب پناه می‌برند و با پلاکاردهایی متحد الشکل و شعارهایی که همه در ریتم و بیانش هماهنگی دارند؛ تا همه چیزفروش های مترو که خلوتیِ ساعاتِ میانه روز را با شلوغی های نمایشگاه پر می‌کنند.

این فستیوالِ مسمی به کتاب چنان جامع الاطراف و همه جانبه است که آدم ها و شخصیت ها را از تمام سلایق و جناح های سیاسی، دور هم جمع کرده. از ابوحیدر مبارزِ قدیمی و سیاسی که هنوز سعی دارد با شیوه های سنتی و کلاسیک به مبارزه با فساد برخیزد تا چپ های توده ای قدیمی. جوانبی عجیب و غریب تر مثل میعادگاه پنهان و عاشقانه دو نوجوان دبیرستانی تا گعده و مهمانیِ خانوادگی آخر هفته.

استیفن کینگ نویسنده مشهور امریکایی جایی می‌گوید کتاب‌ها یک جادوی قابل حمل هستند. به نظرم یک نمایشگاه کتاب هم باید با کتاب‌هایی که درونش دارد محفل و محملی باشد برای مسحورِ مخاطبان و مجذوبِ ذهن ها و فکرهای توده به سمتِ خواندن. به سمت تجربه های ناب و تازه ای که از پسِ کلمه ها و حروف و تصاویری که از لای کاغذ بیرون می‌آید. نمایشگاهِ کتاب باید به مثابه تور و سفری باشد که قبل و بعدش برای مخاطبان و مسافرینش متفاوت باشد و فردی که از آن خارج می‌شود به یک کشف و تجلی برسد. به راستی وقتی از نمایشگاه کتاب حرف می‌زنیم دقیقا از چه می‌گوییم؟/۸۴۱/ز۵۰۴/س

حجت الاسلام سید احمد بطحایی، نویسنده و پژوهشگر حوزوی

ارسال نظرات